روش های مخروط تراشی

          مخروط تراشی

به طور کلی مخروطها رامي توان از نظر تئوري به دونوع تقسيم كرد مخروطهاي كامل و مخروطهاي ناقص مخروط هارا مي توان براي ساخت قسمت هاي مختلف دستگاه هاي صنعتي مورد استفاده قرار دارد: مانند دنبا له مرغك ها مخروطهاي داخلي مانند گلوگاههاي ماشين تراش و نيز علاوه بران بوش هاي مخروطهاي كلاهك مته ها دا خل محوردستگاه مرغك دنبا له بر قوه ها و...

چهار عامل مهم در مخروطها عبارتند از :

1- مقدار شيب 3- اندازه ي قطر بزرگ مخروط

2- مقدار طول مخروط 4- اندازه ي قطر كوچك مخروط

مخروط تراشي يك نوع طول تراشي مي باشد. كه دران قطر قطعه كار ( قطري كه بايد مخروط تراشي كرد ) به طور يكنواخت تغيير مي كند براي تراشيدن مخروط بايستي رنده در امتداد مولد مخروطحركت نمايد .

روشهاي مخروط تراشيَ :

به وسيله ماشين تراش انواع مخروطهاي داخلي وخارجي را مي توان با روش زير تراشيد.

1- به وسيله زاويه قلم

در اين روش رنده تراش را به اندازه ي خواسته شده تيز كرده وسپس بعد از بستن ان داخل قلم گير مخروط مورد نظر را بتراشيد بااين روش فقط مي توان مخروطهاي بسيار كم مانند پخ زدن را تراشيد .

2- تراش مخروط به وسيله سوپرت فوقاني :

با اين مخروطهاي خارجي و داخلي كه طول انها كم است روي دستگاه تراش مي توان تراشيد اين مخروطها عبارتند ازمخروطهايي با زاويه          زياد ( تند ) مانند سنبه نشان ها چرخ دنده هاي مخروطي نوك مرغك هاي ماشين شابلون هاي مخروطي كوتاه و مخروطهاي داخلي مانند گلو گاه ماشين تراش و ماشين فرز – مخروط داخلي دستگاه مرغك – كلا هك مته ها .

براي انحراف دستگاه سوپرت فوقاني بايد از درجه هايي كه روي محيط صفحه مدور دستگاه سوپرت ايجاد شده استفاده نمود كه اين دستگاه روي سوپرت عرضي قرار گرفته است ..

سوپرت فوقاني مي تواند حول محور خود به اندازه ي 360درجه گردش نمايدروي محيط ان كه روي سوپرت عرضي قرار گرفته است از صفر تا180 درجه به صورت يك نيم دايره مدرج شده است براي تراشيدن مخروط در اين روش حركت دستگاه سوپرت فوقاني بايد به موازات مولد مخروط باشد.

 

 

مقدار انحراف دستگاه سوپرت فوقاني برابر اندازه ي زاويه شيب مخروط مي باشد كه از دو طريق مي توان ان را به دست اورد.

الف ) استفاده از شابلون :

دراين روش درقسمت رنده گير ما شين تراش يك ساعت انديكا تور ( ساعت اندازه گيري ) سوار كرده به طوري كه ميله متحرك ساعت روي بدنه شابلون يا روي يك درن اندازه گير مخروطقرار مي گيرد. پس از تنظيم سوپرت فوقاني را در امتداد مولد مخروط ( شابلون ) نمونه حركت داده وساعت اندازه گير نبايد هيچگونه انحرافي داشته باشد. بعد پيچ سوپرت ها را سفت مي كنيم وپس از باز كردن شابلون يا مخروط نمونه قطعه كاري را كه مي خواهيم مخروطي كنيم به جاي ان مي بنديم .

ب ) استفاده از روش محاسبه :

دراين روش زاويه شيب مخروط رامحاسبه مي كنيم وپس از ان از روي صفحه مدرج سوپرت فوقاني را به اندازه ي لازم انحراف داده وپيچهاي سوپرت را سفت كرده وشروع به تراشيدن مخروط مي كنيم . از معايب اين روش مي توان به دو نكته زير اشاره كرد:

الف : چون پيشروي رنده به وسيله دست ( غير خودكار ) انجام مي گيرد سطح مخروط داراي كيفيت خوبي نخواهد بود.

ب: به دليل محدود بودن طول حركت سوپرت فوقاني فقط مخروطهاي كوتاه رامي توان با اين روش تراشيد البته تراشيدن مخروطهاي بلند تر با اين روش و با جابه جا كردن سوپرت امكان پذير مي باشد .ولي روي سطح كار پله اي ايجاد مي گردد.

3- مخروط تراشي به وسيله انحراف دستگاه مرغك :

انحراف دستگاه مرغك براي تراش مخروطها از معمولي ترين روشهاي مخروط تراشي مي باشد از اين روش زماني استفاده مي شود كه طول قطعه كار نسبتا زياد ومقدار شيب كار كم باشد حركت پيشروي جهت براده برداري دراين روش اتو ماتيك مي باشد. به علت اينكه قطعه كار بين دو مرغك بسته خواهد شد فقط مخروطهاي ناقص تو پر را با اين روش مي توان تراشيد وبراي تراشيدن مخروطهاي داخلي نمي توان استفاده نمود.جهت تراشيدن مخروطبايد دستگاه مرغك را به اندازه اي انحراف داد كه مولد مخروطموازي محور ماشين تراش قرار گيرد .ايرادي كه مي توان دراين روش گرفت اين است كه سطح اتكا كافي براي مرغكها در انتها قطعه كار وجود ندارد وبا برداشتن بار زياد ممكن است كه قطعه كار از بين دو مرغك درحين كار خارج شود و جاي مرغك پس از مدتي ساييده واز محل خود خارج شود كه در اين حالت كار دور نخواهد بود ( لنگ مي باشد). براي رفع اين نقيصه بهتر است از مرغك هاي سر كروي ويا از مرغك هاي گردان استفاده نمود.

رنه دکارت

 

رنه دکارت 

 

رنه دکارت( Rene Decartes)، فیلسوف، ریاضیدان و فیزیکدان بزرگ عصر رنسانس در روز 31 ماه مارس 1596 میلادی، در شهرک لاهه از ایالت تورنِ(Touraine) فرانسه متولد شد. مادرش در سیزده ماهگی وی درگذشت و پدرش قاضی و مستشار پارلمان انگلستان بود.

دکارت در سال 1606 میلادی، هنگامیکه پسر ده ساله ای بود، وارد مدرسه لافلش(La Fleche) شد. این مدرسه را فرقه ای از مسیحیان به نام ژزوئیتها یا یسوعیان تاسیس کرده بودند و در آن علوم جدید را همراه با تعالیم مسیحیت تدریس می کردند. دکارت طی هشت سال تحصیل در این مدرسه، ادبیات، منطق، اخلاق، ریاضیات و مابعدالطبیه را فرا گرفت. در سال 1611 میلتدی، دکارت در یک جلسه سخنرانی تحت عنوان اکتشاف چند سیاره سرگردان در اطراف مشتری، از اکتشافات گالیله اطلاع حاصل کرد. این سخنرانی در روح او که تاثیر فراوان گذاشت.


پس از اتمام دوره و خروج از لافلش، مدتی به تحصیل علم حقوق و پزشکی مشغول گردید، اما در نهایت تصمیم گرفت به جهانگردی پرداخته و آن گونه دانشی را که برای زندگی سودمند باشد، فرا بگیرد. به همین منظور، مدتی به خدمت ارتش هلند درآمد؛ چرا که فرماندهی آن را شاهزاده ای به نام موریس بر عهده داشت که در فنون جنگ و نیز فلسفه و علوم، مهارتی به سزا داشت و بسیاری از اشراف فرانسه دوست داشتند تحت فرمان او فنون رزمی را فرا بگیرند.
دکارت در مدتی که در قشون ارتش هلند بود، به علم مورد علاقه خود، یعنی ریاضیات می پرداخت.

در بهار سال 1619 میلادی از هلند به دانمارک و آلمان رفت و به خدمت سرداری به نام ماکسیمیلیان درآمد. اما زمستان فرا رسید و در دهکده نوبرگ(Neuberg) در حوالی رود دانوب، بی دغدغه خاطر و با فراغت تمام، به تحقیق در ریاضیات پرداخت و براهین تازه ای کشف کرد که بسیار مهم و بدیع بود و در پیشرفت ریاضیات، تاثیر به سزایی گذاشت.

پس از مدتی، به فکر یکی ساختن همه علوم افتاد و در شب دهم نوابر 1619 سه رویای امید بخش دید و آن ها را چنین تعبیر کرد که:
روح حقیقت او را برگزیده و از او خواسته تا همه دانش ها را به صورت علم واحدی در آورد.
این رویاها به قدری او را مشعوف ساخت که نذر کرد تا مقبره حضرت مریم را در ایتالیا زیارت نماید. وی چهار سال بعد به نذر خود وفا کرد.

از 1619 به بعد، چند سالی در اروپا به سیاحت پرداخت و چند سالی هم در پاریس اقامت کرد، اما زندگی در آن جا را که مزاحم فراغت خاطر خود می دید، نپسندید و در سال 1628 میلادی بار دیگر به هلند بازگشت و در آن دیار، تا سال 1649 میلادی، مجرد ، تنها و دور از هر گونه غوغای سیاسی و اجتماعی تمام اوقات خود را صرف پژوهش های علمی و فلسفی نمود.
تحقیقات وی، بیشتر تجربه و تفکر شخصی بود و کمتر از کتاب استفاده می کرد.

در سپتامبر 1649 به دعوت کریستین، ملکه سوئد برای تعلیم فلسفه خویش به دربار وی در استکهلم رفت. اما زمستان سرد این کشور اسکاندیناوی از یک سو و ضرورت سحرخیزی در ساعت پنج بامداد برای تعلیم ملکه از سوی دیگر، دکارت را که به این نوع آب و هوا و سحرخیزی عادت نداشت، به بیماری ذات الریه مبتلا ساخت.
<
سرانجام، رنه دکارت در 11 فوریه سال 1650 در همان جا درگذشت و پس از مدتی، جسدش به فرانسه انتقال یافت.

دکارت از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تاریخ به حساب می آید. او قانون شکست نور را در علم فیزیک کشف کرد و هندسه تحلیلی را در ریاضیات و هندسه بنا نهاد.
در  تارخ فلسفه غرب ، فلسفه جدید با دکارت آغاز می کنند.