آيا اين بزرگداشت به خاطر خويشاوندى بود؟
گاهى تصور مىشود كه بزرگداشتخاندان پيامبر-با درود فرستادن بر ايشان-تنها به سبب خويشاوندى آنان با پيامبر است،در صورتى كه مطلب از اين قرار باشد،تمايزايشان از ديگران و بزرگداشت آنان تا اين اندازه،اعلان يك اصل برترى قبيلهاى و امتيازى خواهد بود كه با روح اسلام منافات دارد و شمارى از اصول اسلامى را نقض مىكند.
از جمله اصولى كه بر مبناى اين ادعا برترى قبيلهاى نقض مىشود،اصلى است كه مىگويد تمام مردم در پيشگاه خداوند برابرند،براستى از جمله مهمترين هدفهاى رسالت اسلامى نابود كردن حكومت اشرافى و از بين بردن فاصلههاى ميان مردم و دستيابى به جامعهاى يكپارچه و عارى از فاصلههاى طبقاتى بوده است.و قرآن چنين اعلام مىكند:«اى مردم ما شما را از مرد و زن آفريديم،و شعبه شعبه و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد براستى كه ارجمندترين شما در پيشگاه خدا پرهيزگارترين شماست.» (سوره حجرات آيه 12) . پيامبر روز غلبه بر مشركين مكه را روز آغاز برابرى اعلام كرد و فرمود:«اى توده قبيله قريش! خداوند،خودبينى زمان جاهليت و فخر فروشى به پدران را از شما گرفته است،همه مردم از آدم و آدم از خاك است».«براستى كه گرامىترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست» .
و از جمله اصول،اين است كه خداوند نه كسى از بندگانش را به خاطر كارى كه خويشاوند او-چه خوب و چه بد-انجام داده است،پاداش مىدهد و نه مجازات مىكند.و قرآن به شرح زير اعلام مىفرمايد:«اى مردم از پروردگارتان بپرهيزيد،و هم بترسيد از روزى كه هيچ پدرى فرزند خود را حمايت نكند و هيچ فرزندى از پدر خود پشتيبانى نكند،براستى كه وعده خدا حق است پس زندگانى دنيا شما را نفريبد و فريب دهندهاى شما را به خدا مغرور نسازد» .و در آيه ديگر است:«هيچ كسى بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد،هر چند گرانبارى خواستار حمل آن باشد،چيزى از آن حمل نشود اگر چه خويشاوند باشد...» .
از جمله اصولى كه با انديشه برترى جويى قبيلهاى تناقض دارد،اين است كه خداوند كسى را به خاطر عمل فوق طاقت و بالاتر از حد توان و اختيارش،نه مجازات مىكند و نه پاداش مىدهد.انتساب فرد به خانواده امرى غير اختيارى است.از اين رو،منطقى و صحيح است كه با اعتقاد به عدالتخداوند،معتقد باشيم كه او هيچ كس را به خاطر انتساب به خانواده معينى،بر ديگران برترى نمىدهد.براستى كه اسلام در مقابل هر نوع برترى فردى،نژادى، قومى و يا قبيلهاى ايستادگى مىكند،چرا كه اين گونه برترىها به مثابه پاداش يا كيفر بر عمل فراتر از توان شخص است.
انتساب شخص به يك خانواده،فاميل و يا شخص ساخته خود آن شخص نيست.هيچ يك از ما پيش از ولادت،خانواده،فاميل و يا شخصيتخود را انتخاب نكردهايم،بلكه با همان وابستگيها به دنيا آمدهايم.بنابراين عقل نمىپذيرد كه خداوند كسى را صرفا به سبب انتسابش به خانواده معينى گرامى بدارد و يا خوار بشمارد.چرا كه همه مردم در پيشگاه خداوند يكسانند، و او تمايزى ميان آفريدگان نمىگذارد مگر به دليل كار خوب و يا بدى كه به اختيار خود انجام مىدهند.بر اين اساس است كه پرهيزگار را شرافت مىبخشد و نسبتبه بندگان گنهكار و بدكار خود او را برترى مىدهد.اگر اين اصول صحيح باشد-كه بىترديد صحيح است-پس جمع بين آنها و ميان بزرگداشتخاندان پيامبر (ص) و برترى دادن آنان بر ديگران و الزام مسلمانان بر درود فرستادن به ايشان آن هم فقط به خاطر انتسابشان به پيامبر (ص) ،مشكل خواهد بود،تناقضى وجود ندارد.
براى توضيح موهوم بودن اين تناقض يادآور مىشويم،كه اين شبهه مبتنى بر دو مقدمه است:
(1) بزرگداشتخاندان محمد (ص) با الزام مسلمانان به درود فرستادن بر ايشان به هنگام صلوات بر او،به اين مطلب برمىگردد كه-آنان خويشاوندان حضرت محمد (ص) هستند و انتساب به او دارند-و دليل ديگرى براى اين بزرگداشت جز همان خويشاوندى وجود ندارد.
(2) ديگر اين كه بزرگداشت آنان به اين دليل با اصول سهگانهاى كه قبلا گفته شد- (برابرى مردم در پيشگاه خدا،به هيچ كسى ثواب و عقاب به خاطر عمل خويشاوندى از خويشاوندان داده نمىشود كسى را نسبتبه آنچه فوق قدرت او و خارج از اختيارش هست،ثواب و عقاب نمىدهند.) -منافات دارد.
مقدمه دوم صحيح است و ترديدى در آن وجود ندارد،اما مقدمه اول به دور از صحت است، زيرا ما معتقديم خويشاوندى هيچ كس به پيامبر (ص) او را از كيفر الهى در امان نمىدارد. خداوند بهشت را براى هر كس كه فرمان او را ببرد-از هر نژاد-آفريده است،و جهنم را براى هر آن كس كه او را نافرمانى كند;هر چند كه از فرزندان پيامبر (ص) باشد.قرآن مشتمل بر سورهاى است كه در نكوهش ابو لهب نازل شده است در صورتى كه او عموى پيامبر است: «بريده باد دستهاى ابو لهب،ثروت و هر آنچه به دست آورده است،عذاب را از او دفع نكند، بزودى در آتش فروزان در آيد،و همسرش هيزم كش است،در حالى كه به گردنش ريسمانى از ليف خرماست»
امير المؤمنين اسوه وحدت
نويسنده : محمد واعظ زاده خراسانى